ماه نو

داستان دنباله دار

ماه نو

داستان دنباله دار

سلام

پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۶ ب.ظ

سلام بر دوستان جان

نوشتنم نمیاد. به قول خاله‌جان نه سفر میریم نه حتی معاشرت چندانی داریم که آدمها و زندگیهایی ببینم و سوژه پیدا کنم. اینه که به قحطی رسیدم. یک چند وقت میرم تا ببینیم کی میشه که دوباره راهی برای نوشتن پیدا کنم. 

ممنونم که تو تمام این سالها با تمام کم و کاستیهای نوشتنم همراهم بودین و بهم امید و شوق زندگی دادین. دوستتون دارم❤️

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۲۶
Shazze Negarin

نظرات  (۳)

۲۶ تیر ۹۹ ، ۲۰:۲۵ دختری بنام اُمید!

سلام

خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟

خب پس این داستان چی میشه؟ تو مغزمون نصفه میمونه که :دی

امیدوارم زودتر حس نوشتنت بیاد :*

پاسخ:
سلام عزیزم
الهی شکر خوبم 
ان‌شاءالله کمی حال و روزم بهتر بشه مینویسم 
خیلی ممنونم ❤️
۲۶ تیر ۹۹ ، ۲۲:۵۶ ریواس ( نرگس حقدوست از مشهد )

سلام وای چقدر دلم گرفت

من با اینکه فعالانه داستان هات رو نمی خوندم ولی دوست دارم قلم شمارو شاذه جون

قبلا پیام دادم که من تو نودهشتیا با شما آشنا شدم  داستان های خصوصا اولیه شما رو خیلی میپسندم و به دلم می نشست

نودهشتیا که تعطیل شد و دوستانی رو اونجا از دست دادم خیلی غم انگیز بود و حالا تو دوست عزیز...

صد افسوس

انگاری این حالی رو که تو داری برای خیلی ها هست

امید که با توکلبر  خدا ازون دسته آدم ها بشیم که نه غمی دارند نه حزن و اندوهی

چشم انتظار قلم صمیمی و ساده ودوست داشتنی شما

پاسخ:
سلام عزیزم
متاسفم. ان‌شاء‌الله کمی حال و روز روحیم بهتر بشه برمی گردم 
از لطفت متشکرم 

سلام

امیدوارم زود برگردین با کلی انرژی و داستان های زیبا .

پاسخ:
سلام عزیزم
خیلی ممنونم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی